خیارات (قسمت دوم)

ساخت وبلاگ
بسمه تعالی

مرتضی واحدی ­پور- وکیل پایه یک دادگستری

خیارات (قسمت دوم)

در نوشتار قبلی در خصوص مفهوم خیار و انواع خیارات در قانون مدنی توضیح داده شد. همچنین به شرح پنج نوع از خیارات پرداختیم. در این شماره به شرح پنج نوع دیگر و نیز احکام مشترک خیارات خواهیم پرداخت.

6- خیار غبن- غبن در لغت به معنای فریفتن است و در اصطلاح حقوقی، عبارت است از زیانی که در اثر عدم تعادل عوضین به یکی از طرفین معامله وارد می شود. مطابق ماده 416 قانون مدنی هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن، می­تواند معامله را فسخ کند. مراد از غبن فاحش، زیانی است که عرفاً قابل مسامحه نباشد. (ماده 417 قانون مدنی) اما اگر طرف معامله قیمت عادله را بداند و به همان صورت قبول نماید، خیار او ساقط است و حق فسخ ندارد. (ماده 418 قانون مدنی) مطابق ماده 421 این قانون حتی با پرداخت تفاوت قیمت نیز خیار به قوت خود باقی می ماند، اما اگر مغبون راضی باشد می تواند با اخذ قیمت، از اِعمال خیار درگذرد. مطابق ماده 420 قانون مدنی اِعمال خیار غبن فوری است.

7- خیار عیب- اگر بعد از معامله معلوم شود که مورد معامله حین عقد معیوب بوده و این عیب بر خریدار پنهان مانده است وی خیار عیب دارد و می تواند یا با گرفتن ارش معامله را قبول کند یا کلاً معامله را فسخ کند. (مواد 422 و 423 قانون مدنی) مراد از ارش تفاوت قیمت مبیع معیوب و سالم است که مطابق ماده 427 قانون مدنی محاسبه می گردد. اگر معامله انجام شده ولی مبیع تحویل خریدار نگردیده باشد و در همین اثنا معیوب گردد این عیب در حکم عیب سابق است و خیار عیب برای خریدار باقی است. (ماده 425 قانون مدنی) در سه مورد خریدار فقط می تواند ارش دریافت کند و حق فسخ ندارد. مطابق ماده 429 قانون مدنی در صورت تلف شدن مبیع نزد خریدار یا انتقال آن، در صورتی که تغییری در مبیع ایجاد شود و در صورت حدوث عیب پس از تحویل گرفتن مشتری، مگر در زمان خیار وی باشد. اگر مبیع کلاً از مالیت افتاده باشد و قیمتی نداشته باشد، اصل بیع باطل است. اما اگر قسمتی از مبیع مالیت نداشته باشد نسبت به همان قسمت باطل است. (ماده 434 قانون مدنی) اگر خریدار مبیع را به همان کیفیت خریداری کند و با کلیه عیوب بپذیرد دیگر خیار نخواهد داشت. (ماده 436 قانون مدنی) همچنین مطابق ماده 435 قانون مدنی اِعمال خیار عیب فوری است و باید بی درنگ اِعمال شود.

8- خیار تدلیس- تدلیس از ریشۀ دَلَسَ و در لغت به معنای تاریک ساختن و مبهم کردن آمده است و در اصطلاح حقوقی مطابق ماده 438 قانون مدنی عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. خیار تدلیس هم برای بایع و هم مشتری است و هر گاه یکی از آنها تدلیس کند دیگری خیار خواهد داشت. (ماده 439 قانون مدنی) تدلیس باید به نحوی باشد که موجب فریفتن طرف معامله شود. مثلاً شخصی با آراستن و مؤقر جلوه دادن خودروی مدل پایین خود، طرف معامله را بفریبد و آن را به عنوان خودروی مدل بالا بفروشد.

9- خیار تبعض صفقه- تبعض در لغت به معنای تجزیه و پاره پاره شدن و صفقه به معنای دست به هم زدن و یا دست به هم دادن دو طرف معامله است. همراهی این عمل تشریفاتی با معامله سبب شده که به تدریج صفقه به جای معامله و عقد بکار رود. مطابق ماده 441 قانون مدنی خیار تبعض صفقه وقتی حاصل می شود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد. در این صورت مشتری حق دارد بیع را فسخ کند، یا نسبت به قسمت صحیح قبول و نسبت به قسمت باطل، ثمن خود را مسترد نماید. همچنین اِعمال این خیار برای مشتری زمانی است که وی در حین معامله عالم به آن نباشد. ولی در هر صورت ثمن تقسیط می شود یعنی به ازای قسمت باطل معامله ثمن مسترد می گردد. (ماده 443 قانون مدنی)

10- خیار تخلف شرط- مادۀ 444 قانون مدنی احکام خیار تخلف شرط را به مواد 234 الی 245 این قانون ارجاع داده است. در این خیار مراد از شرط، شرط مندرج در ضمن عقد است که مطابق ماده 234 این شروط بر سه قسم است: شرط فعل، شرط صفت و شرط نتیجه. بعضاً طرفین معامله شروطی را ضمن عقد می آورند که ممکن است یکی از شروط فعل، صفت یا نتیجه باشد. فارق از نوع شرط، مشروط علیه موظف به انجام موضوع شرط است. در صورت عدم انجام شرط، مشروط له حق دارد به دادگاه رجوع و مشروط علیه را ملزم به انجام آن کند. (ماده 237 قانون مدنی) یا اگر شرط قابل انجام از طریق دیگری باشد با هزینه مشروط علیه انجام شود. (ماده 239 قانون مدنی) اما مطابق ماده 240 قانون مدنی اگر بعد از عقد، انجام شرط منتفی شده باشد یا حین عقد منتفی بوده باشد، مشروط له حق فسخ معامله را خواهد داشت.

بخش دوم: احکام مشترک خیارات

مقصود از احکام مشترک خیارات، مقرراتی است که اختصاص به برخی از خیارات نداشته، بلکه برای کلیه خیارات ده گانه یا بیشتر آنها ثابت است. به عنوان مثال مطابق ماده 445 قانون مدنی هر یک از خیارات بعد از فوت منتقل به وراث می شود؛ همچنین انتقال خیار به صورت اختیاری نیز امکان دارد. اما هر گاه خیار به قید مباشرت باشد یا شرط خیار برای شخص ثالثی باشد به وراث منتقل نخواهد شد. (مواد 446 و 447 قانون مدنی) نکته مهم دیگر در خصوص مشترکات خیارات، اسقاط خیارات در عقود است. به عبارتی، طرفین یا هر یک از آنها ضمن عقد می توانند بعض یا کلیه خیارات را اسقاط کنند (ماده 448 قانون مدنی) که در این صورت هیچ یک از طرفین تحت هیچ شرایطی نمی توانند به استناد خیارات، معامله را فسخ کنند و در صورت وجود هر ایراد و مشکلی باید به آن عقد تن دهند. در برخی از قراردادهای از پیش تهیه شده، از جمله مبایعه نامه های مشاورین املاک، عبارت اسقاط کافه خیارات درج شده است که عمدتاً طرفینِ عقد، ندانسته آن را امضاء می کنند که از این حیث مشکلاتِ پس از عقد گریبانگیرشان می شود. لازم است متصدیان مشاورین املاک قبل از امضاء عقد غیر از مشخصات مبیع و ثمن، طرفین را از مفاد متن مبایعه نامه دقیقاً آگاه سازند. نکته آخر اینکه، ممکن است در یک عقد تمام خیارات یا چند خیار به صورت یکجا وجود داشته باشد، در این صورت، حتی اِعمال یک خیار می تواند کل معامله را بلااثر کند و نوبت به خیار یا خیارات بعدی نرسد.

شما کاربر محترم می توانید در صورت نیاز به مشاوره اعم از حقوقی یا کیفری سوال خود را مطرح نموده و از همین وبلاگ جواب خود را دریافت نمایید. // یا در صورت لزوم یا تمایل می توانید مشاوره حضوری دریافت نمایید به آدرس: استان گیلان- شهرستان فومن- خیابان امام- خیابان شورا- ساختمان الماس- طبقه دوم. شماره تماس: 01334739252  با تشکر: یوسف پناه

اختلاس...
ما را در سایت اختلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahedi-attorney بازدید : 236 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 12:56