اختلاس

متن مرتبط با «اعتماد» در سایت اختلاس نوشته شده است

جایگاه اعتماد در حقوق

  • دکتر مرتضی واحدی پور وکیل پایه یک دادگستری پیر مرد حدوداً هفتاد ساله ای که یک ساک دستی پر از کاغذ در دست داشت وارد شد. کاغذها را روی میز جلوی وکیل گذاشت و سپس به شرح ماجرا پرداخت و گفت: آقای وکیل، من سواد خواندن و نوشتن ندارم، چند سال قبل که‌ اوضاع برنج خوب بود، تصمیم گرفتم برای گذران زندگی و کسب اندک درآمدی، برنج خرید و فروش کنم. مدتی گذشت، کار خوب پیش می رفت، تا اینکه دوستان گفتند بهتر است که دسته چک بگیری چون دستت باز تر می شود و می توانی بیشتر معامله کنی. خلاصه از طریق یکی از آشنایان به بانک معرفی شدم و دسته چک گرفتم. خودم که سواد نداشتم چک بنویسم و فقط امضا داشتم، دوستی داشتم که از چشمم بیشتر قبولش داشتم. همیشه چک ها را او برایم می نوشت و من فقط امضا می کردم. با این همه، من همیشه از چک می ترسیدم و از همین روی، سعی می کردم در معاملاتم زیاد از چک استفاده نکنم و اگر چکی هم می دادم، همیشه چند روز جلوتر از تاریخ چک، حسابم را پر می کردم.خلاصه مدت ها گذشت تا اینکه یک روز در قهوه خانه نشسته بودم که ناگاه ماموری وارد شد و مستقیم آمد به سمت من! گفت آقای فلانی؟ گفتم بله خودم هستم، چه شده جناب سروان؟! گفت بلند شو، بلند شو، جلب داری. گفتم جلب برای چه؟ گفت مرتیکه چک بلامحل می کشی بعد واسه خودت میای قهوه خانه می نشینی چای و قلیان می زنی؟ خجالت نمیکشی پول مردم را می خوری؟؟؟ خلاصه با کلی بد و بیراه، من که هاج و واج مانده بودم را دستبند به دست برد اجرای احکام. آنجا موضوع را پرسیدم، گفتند چک برگشتی 200 میلیون تومانی داشتی که محکوم شدی! چک را نشانم دادند، دیدم این همان چکی است که دوستِ چک نویس و مورد اعتمادم برای یکی از دوستانش که مقداری برنج از او خریده بودم، به جای 200 هزار تومان، 200, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها